با تو عشق اغاز شد
چه كسي ميخواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد
سلام به همگي . امروز از اون روزاست كه دلم گرفته و به هيچ طريقي هم باز نميشه. نميدونم چرا بعضي از روزها اينطوري ميشم؟ .اول اينكه من و اقايي يكم با هم بحث كرديم اونم اس ام اسي .خب تقصير خودش بود به من چه ؟ تو پذيرايي خوابيد منم داشتم فيلم ميديدم وقتي فيلم تموم و شد و من هم خواستم بخوابم هر چي صداش زدم بيدار نشد.پتو رو از روش كشيدم بالش رو از زير سرش گرفتم اما اقا بيدار نميشد.حتي يكم قلقلكش هم دادم اما خب بيدار نشد.هي ميگفت نكن ديگه ميخوام بخوابم اخرش هم دستمو محكم پرت كرد كه يعني نكن!!!!!!!!! منم ناراحت شدم و اومدم خوابيدم. خودش هم يه نيم ساعت بعد اومد تو اتاق و خوابيد(البته مامانم صداش زد) طبق عادت هر صبح كه داره ميره خدمت قبلش منو ميبوسه و خداحافظي ميكنه اما امروز اصلا انگار نه انگار.تازه برق رو هم خاموش نكرد. منم تو راه دانشگاه اس دادم كه اون ازديشبت اينم از امروز صبحت!!!!!!!!! اونم يه اس خيلي بد بهم داد كه جا خوردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بهم گفت شرمنده قبلش بهت گفته بودم مثه ادم رفتار كن.اس دادم كه اقايي اين چه حرفيه زدي؟ من فقط قلقلكت دادم و ..... اونم اس داد كه حرف الكي نزن ديگه هم اس نده كه جواب نميدم . منم ديگه خيلي ناراحت شدم و بيخيالش شدم.تو كلاس هم اصلا حواسم به درس نبود و جزوه رو هم ننوشتم و هيچي هم نفهميدم. غير اون فردا ميان ترم يكي از درسهاي تخصصي رو هم دارم كه 4 واحده و هيچي نفهميدم از خوندنش و هنوز كلي هم مونده . موندم چيكار كنم غير اينا بيشتر دوستام تو دانشگاه كه با هم بوديم همش الان همه يا عروسي كردن يا بعد محرم و صفر عروسيشونه و الان در حال خريد جهيزيه اند. واسشون خوشحالم. اما خب منم دلم ميخواد برم جهيزيه بخرم و كلي ذوق كنم بابا خب دلم عروسي ميخواد خسته شدم . كي ميشه بهار 93 شه؟خيلي مونده خب. خسته شدم. دعا كنيد برامون.
نظرات شما عزیزان:
کاملا درکت می کنم
اگه یه روز حس داشتی آرشیو منو می خوندی میدی تک تک این روزها رو تجربه کردم ...منم 2 سال و نیم عقد بودم.
اما الان همه شون شدن یه خاطره
پاسخ:سلام غزل جان.مرسي كه بهم اميدواري ميدي.حتما ميام ارشيو وبلاگت رو كامل ميخونم.اخه وقت زياد دارم.مرسي دوستم.بوس
khanoomi |